- خواب دیدن
- رویا (در حال خواب)
معنی خواب دیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- خواب دیدن
- گذشتن تصاویر، وقایع و مناظری از ذهن انسان در هنگام خواب
- خواب دیدن
- Dreaming
- خواب دیدن
- мечтательный
- خواب دیدن
- träumend
- خواب دیدن
- мрійливий
- خواب دیدن
- marzycielski
- خواب دیدن
- sonhador
- خواب دیدن
- sognante
- خواب دیدن
- soñador
- خواب دیدن
- dromend
- خواب دیدن
- bermimpi
- خواب دیدن
- सपना देखना
- خواب دیدن
- חולמני
- خواب دیدن
- hayalperest
- خواب دیدن
- স্বপ্ন দেখা
- خواب دیدن
- خواب دیکھنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روا دیدن روا دانستن به جا دانستن درست دانستن نیک انگاشتن عاقبت نیکو برای امری دیدن
جواب گفتن
کسی را خواب کردن بخواب (طبیعی یا مصنوعی) بردن، باعث زانو زدن گشتن: (ساربان شتر را خوابانید)، تعطیل کردن (کارخانه و مانندآن)
پاسخ گفتن، پاسخ دادن
رنج بردن شکنجه دیدن آزار دیدن
بایا دیدن بایسته دانستن لازم دیدن ضرور دانستن: (واجب دیدم این کتاب بنام شریف او ساختن)
((خا دَ))
فرهنگ فارسی معین
کسی را خواب کردن، باعث زانو زدن (شتر)، تعطیل کردن (کارخانه و مانند آن)، خواباندن
کسی را خواب کردن بخواب (طبیعی یا مصنوعی) بردن، باعث زانو زدن گشتن: (ساربان شتر را خوابانید)، تعطیل کردن (کارخانه و مانندآن)
بخواب فرورفتن
رویا بیننده، خواب بیننده
خواباندن، کسی را خواب کردن، به خواب بردن، بستری کردن، مجبور یا کمک به دراز کشیدن دیگری کردن، متوقف یا تعطیل کردن، سپردن چیزی به جایی برای تعمیر آن، خم کردن به حالت افقی مثلاً پشت کفشش را خوابانده بود، آرام کردن، قرار دادن چیزی در یک مایع برای تغییر ویژگی آن